کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: “می‌گویند فردا شما مرا به زمین می‌فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می‌توانم برای زندگی به آنجا بروم؟...

(ادامه مطلب، ادامه داستان)

در این تست سعی شده دیدگاه شما نسبت به عشق را نمایان کند.

یا بهتر بگم عشق از نظر شما یعنی چی؟

یا نه ،الان وقت عاشق شدنت بود یا نه؟

(برو تو ادامه مطلب تا ببینیم چند مرده حلاجی)

باسلام و درود بي پايان به تو اي ايراني

قبل از هر سخن و هر كلامي از مديريت وبلاگ سايه توسايه جناب آقاي سيدحسام الدين صادقي كمال تشكرو امتنان را دارم.

براستي حسام جان ايول داره دستت و مهارت ورزي در نوع ساخت چنين وبلاگي ...

كلام من و راه من نوعي كه در اين لحظه به جمع پرشور وبلاگ سايه توسايه پيوستم يك جمله است با هزاران انگيزه:

همراهي با يك ايراني در هر كجايي از كره خاكي

*********************************************************************

***********************************************

موفق و سربلند باد

مدير وبلاگ سايه توسايه

و

ديگر اعضاي وبلاگ سايه توسايه

زماني که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهي غذاي ساده صبحانه را براي شب هم آماده کند....

(ادامه داستان در ادامه مطلب)

دوست، تقدیر گریزناپذیر ما نیست. برادر، خواهر، پسرخاله و دختر عمو نیست که آش کشک خاله باشد...

(ادامه مطلب در ادامه مطلب)

کاش می دانستی 

(ادامه مطلب منتظر شماست)

نوشتن از یه دوست، از دوستی که دیگه فقط یه دوست نیست، کار سختیه ... (می تونید باقی متن رو در ادامه مطلب بخونید.)

کوه رو میزارم رو دوشم              رخت هر جنگو می پوشم

موج رو از دریا می گیرم           شیره ی سنگ رو میدوشم

میارم ماه رو  تو خونه                می گیرم بادو نشونه

همه ی خاک زمینو                 میشمارم دونه به دونه

اگه چشمات بگن آره             هیچکدوم کاری نداره