در و دیوار شهر ســــــــــــایه تو ســـــــــــــایه |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
مادربزرگ می گفت: با چشمهای بسته آرزوهایت حتما برآورده می شود.آرزو کردم.چشمهایم را که باز کردم از برآورده شدن آرزویم خبری نبود. دلگیر شدم. یادم آمد آن موقع که مادربزرگ این حرف را زده بود آرزوهایم به اندازه یک بسته پفک و یک مشت نخودچی، کوچک بود...
سخت است هنگام وداع
آنگاه که درمیابی چشمانی که درحال عبورند پاره ای از وجود تو را نیز با خود می برند ... پنج شنبه 2 تير 1390برچسب:عشق,احساس,خدا,شریعتی,سایه,سایه تو سایه,حسام,حسام صادقی, :: 1:52 :: نويسنده : Majnoon
سلام به دوستان عزیز ...
با یه شعر از دکتر شریعتی اومدم ...
امیدوارم لذت ببرید ...
(ادامه مطلب اون پایینه)
ادامه مطلب ... چهار شنبه 11 خرداد 1390برچسب:می خواهی چکار,مهدی فرجی,شعر,مریم جباری,خدا,عشق,احساس,سایه,سایه تو سایه, :: 15:12 :: نويسنده : Majnoon
کودکی ام گمشده!!! هر کس او را یافت، سهمی از معصومیت کودکانه ام مژدگانی اوست ...
اي تماشايي ترين مخلوق خاكي در زمين! آسماني ميشوم وقتي نگاهت ميكنم ...
خدا میگم اگه یه وقت حوصله ات سر رفت اون بالا تنهایی...بیا اینجا!...اینجا یک عالمه آدم هستن که تنهان مث خودت!!
یه شعری براتون می ذارم از مریم حیدرزاده ...
امیدوارم خوشتون بیاد ...
(ادامه مطلب دیگه ...)
ادامه مطلب ... اصلا یادم نمیاد خدا چه شکلی بود... خدا کمکم کن ... درسته یادم نمیاد ... اما هنوز محتاجتم ... هنوز دوستت دارم ...
(باقی ادامه مطلب) ادامه مطلب ... سلام به عزیز جونم. این پست برای من همراه با کلی احساسه... بارها خوندمش و بارها از خوندنش کلی لذت بردم... کاش تو هم بخونی و تو هم لذت ببری... (لطفا ادامه مطلب) ادامه مطلب ... ببین چند نفر تو دلت جا می گیرن؟ اصلا این دل چقدر گنجایش داره؟ امان از این دل... (ادامه مطلب منتظر شماست) ادامه مطلب ... دو شنبه 22 دی 1389برچسب:دوست,عشق,مادر,دل,نادر ابراهیمی,سایه,سایه تو سایه,خدا, :: 8:48 :: نويسنده : Majnoon
خدا رحمت کنه نادر ابراهیمی رو که گنجینه های با ارزشی از خودش برامون به جا گذاشته... این گنجینه ها اینقدر با ارزشن که آدم از بارها خوندنشون به هیچ وجه خسته نمیشه... روح نادر ابراهیمی شاد... (در ادامه مطلب یکی از نوشته های زیباش در انتظار شماست) ادامه مطلب ...
کودکی که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسید: “میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟... (ادامه مطلب، ادامه داستان) ادامه مطلب ... نوشتن از یه دوست، از دوستی که دیگه فقط یه دوست نیست، کار سختیه ... (می تونید باقی متن رو در ادامه مطلب بخونید.) ادامه مطلب ... موضوعات آخرین مطالب پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
![]() ![]()
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |